مقالات

تعادل در هنرهای بصری

تعادل بصری

تعادل بصری

در ابتدا توضیحاتی راجب تعادل بصری خواهیم داد و در ادامه به انواع آن خواهیم پرداخت.

در طبیعت همه چیز به شکل متعادلی جاریست. از جمله آمدن شب و روز از پی یکدیگر، تغییرات فصل ها و بسیاری از پدیده های دیگر.

وقتی همه چیز در جای خود قرار دارد و هر رویدادی به موقع رخ می دهد تعادل میان چرخه حیات برقرار است و انسان به شکل متعادلی رفتار و زندگی اجتماعی خود را سامان می بخشد.

چنانچه با یک رویداد غیر منتظره و با یک اتفاق ناگهانی این تعادل بهم بخورد، همه چیز در زندگی دگرگون می شود و بهم میریزد. مثل جاری شدن سیل یا آمدن زلزله که برای مدتی چرخه ی متعادل زندگی را بهم میزند و انسان در این وضعیت احساس سردرگمی می کند.

حیات و قوای فکری در ساختمان اندام انسان و سایر موجودات وجود دارد. در صورت از دست رفتن تعادل روانی، رفتار و کردار طبیعی موجودات بهم می ریزد، همان گونه که برای حرکت یا ایستادن بر سرپا نیز تعادلی فیزیکی لازم است و اگر تعادل انسان بهم بخورد مشکلاتی برای او بوجود می آید. بنابراین وجود آن یکی از لوازم زندگی بشر است.

در یک اثر تجسمی وجود تعادل بصری برای ایجاد تاثیر مثبت بر مخاطبان ضروری و لارم است. در صورت عدم تعادل میان نیرو های بصری مختلف پیام اثرخدشه دار می شود و تاثیر گذاری خود را از دست می دهد.

به طور طبیعی انسان هنگام مشاهده چیزها، آن ها را با محور های افقی و عمودی در ذهن خود مقایسه می کند و وجود یا عدم تعادل را در آنها تشخیص می دهد.

تعادل بصری

تعادل بصری

انسان همچنین برای جبران عدم تعادلات در برخی از مشاهداتش از قوای ذهنی خود کمک میگیرد تا آنها را به طور متعادلی ادراک کند. اما در یک اثر تجسمی با توجه به موضوع و هدفی که هنرمند از ابداع آن دارد، ایجاد تعادل وظیفه و کار هنرمند است.

لازم است که او میان کارکرد های بصری عناصر مختلفی که آنها را در اثر خود به کار گرفتهو با یک دیگر ترکیب کرده است، نوعی تعادل و هماهنگی برقرار سازد تا موفق شود تاثیر مورد نظر خود را ایجاد کند، در غیر این صورت اثری ناقص بوجود می آید که قادر به ارائه مطلوب پیام مورد نظر هنرمند نخواهد بود. به همین دلیل دانستن زبان عناصر تجسمی برای چگونگی و نحوه ایجاد تعادل بصری در یک اثر هنری ضروری است.

ایجاد تعادل بصری

بوجود آوردن تعادل در یک اثر تجسمی بستگی به چگونگی ایجاد هماهنگی میان عناصر و اجزای آن اثر دارد. چشم های مخاطبان به طور طبیعی در جست و جوی تعادلات بصری است. در صورت عدم سازماندهی صحیح نیرو های بصری و خدشه دار شدن هماهنگی میان اجزای یک ترکیب، انرژی بصری عناصر یکدیگر را خنثی می سازند، در حالی که میتوان در سطح یک اثر تجسمی عناصر بصری را نسبت به محور افقی و عمودی آن اثر سازماندهی کرد.

به عنوان مثال یک سطح سفید به خودی خود هیچ گونه واکنشی را باعث نمی شود اما به محض ایجاد یک لکه یا یک خط به روی آن معنادار خواهد شد.

ایجاد تعادل بصری

ایجاد تعادل بصری

این موضوع حاصل تبادل بصری نیروهایی است که ارتباط متقابل میان لکه تیره و سطح سفید را به وجود آورده اند. به بیان دیگر، نوعی ارتباط متقابل بصری میان آنها به وجود آمده که از یکسو باعث معنادار شدن سطح سفید به عنوان زمینه و از سوی دیگر باعث معنادار شدن لکه ی تیره به عنوان شکل شده است.

چشم ما بطور طبیعی در جست و جوی یک رابطه ی متعادل میان آنهاست و در عین حال معنای خاصی را از روابط به وجود آمده استنباط خواهد کرد.

به همین ترتیب اضافه شدن هر عنصر بصری دیگیری به این سطح و لکه ی روی آن در صورتی میتواند رابطه ی خوشایند بصری را با مخاطب برقرار کند که نسبت هماهنگ و متعادل بین آنها و سطح سفید حفظ شود. درواقع وجود تعادلی در یک اثر تجسمی مبین تاثیر گذاری متناسب و هماهنگ همه ی عناصر در آن ترکیب می باشد.

چنانچه انرژی بصری همه ی عناصر به گونه ای سامان داده شود که هیچ بخشی از اثر انرژی بصری دیگر بخش ها را از میان نبرد و باعث اغتشاش بصری نشود، ترکیبی موزون و متعادل به وجود می آید. در سامان بخشیدن به یک اثر متعادل، تیرگی-روشنی، رنگ، اندازه و محل قرار گرفتن عناصر بصری در فضای کار دخالت داردند. ضرورت ایجادتعادل نه تنها در سطوح و آثار دو بعدی بلکه در همه ی آثار تجسمی بویژه در مجسمه سازی از اهمیتی اساسی برخوردار است.

تعادل بصری سیاه و سفید

تعادل بصری سیاه و سفید

 

انواع تعادل

به طور کلی دو نوع در آثار تجسمی وجود دارد:

الف) تعادل متقارن:

به کار گرفتن تعادل قرینه ساده ترین روش برای ایجاد تعادل بصری است. زیرا همه چیز نسبت به محورهای افقی، عمودی و مورب که از وسط اثر عبور می کنند سنجیده می شوند.

تعادل قرینه

تعادل قرینه

قرینه کاملاً طبیعی و سهل الوصول است و به راحتی قابل درک می باشد. به طوری که ایجاد ارتباط با اثر را بدون نیاز به آموزش های خاص و تنها به واسطه ی رفتار فطری و طرز ساده ای برای همگان میسر می کند.

بسیاری از آثار معماری کلاسیک جهان و معماری ایرانی بر این اساس بنا شده اند. در وسایل زندگی روزمره مثل ظروف، نقوش فرش و گلیم و بسیاری از آثار نقاش قدیم ایرانی و نقاش کلاسیک غرب از تعادل-متقارن استفاده شده است.

نقاشی متقارن

نقاشی متقارن

ب) تعادل غیر متقارن:

در این روش ایجاد تعادل بصری بر ساس فاصله ی شکل ها و عناصر نسبت به محورهای افقی، عمودی و مورب در وسط کادر تعیین نمی شود، بلکه انرژی بصری شکل ها بر اساس اندازه، جهت، تیرگی-روشنی، رنگ، بافت و جای آنها نسبت به یکدیگر و نسبت به کادر تصویر مشخص می شود.

بر همین اساس در ترکیب هایی که از تعادل غیر متقارن استفاده کرده اند انرژی بصری پرتحرک . پویاتر احساس می شود. درتعادل غیر متقارن سطح بصری اثر به صورتی فعال و پیچیده با مخاطبان ارتباط برقرار می کند. هرچه تجربه ی هنرمند در شناخت و کار با عناصر بصری بیشتر باشد به شکل پخته تری می تواند عناصر بصری را به صورتی متعادل اما غیر متقارن در ترکیب خود استفاده کند و به همین نسبت هم ترکیب های موفق تری به وجود خواهد آورد.

در هنر معاصر به واسطه ی پیچیده تر شدن جوامع، شکل زندگی و نگاه مخاطبان آثار هنری، بیشتر از غیرمتقارن بهره گرفته می شود.

واسیلی، ایجاد تعادل غیر متقارن

واسیلی، ایجاد تعادل غیر متقارن


تعادل متقارن

تعادل متقارن


تعادل نا متقارن

تعادل نا متقارن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *